کد مطلب:129678 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

عبدالله بن مسلم بن عقیل
مادر وی رقیه دختر امام أمیرالمؤمنین (ع) بود، كه او خود دختر صهباء، ام حبیب دختر عباد بن ربیعة بن یحیی العبد بن علقمه تغلبیه است. گویند: وی را از اسیران یمامه و به قولی از اسیران عین التمر، برای امیرالمؤمنین خریدند؛ و او عمر أطرف و رقیه را برای آن حضرت به دنیا آورد. (ابصار العین، ص 89- 90؛ مقاتل الطالبیین، ص 98 تذكرة الخواص، ص 229)

به اعتفاد ابن اعثم كوفی و نیز خوارزمی، نخستین كس از خاندان عقیل كه به جنگ دشمن رفت، عبدالله بن مسلم بود كه این رجز را می خواند:

امروز پدرم مسلم و دیگر جوانانی را كه جانشان را در راه دین پیامبر باختند دیدار می كنم،

آنان مانند قومی كه به دروغ گویی معروفند نبودند، بلكه برگزیدگانی از خاندان هاشم، آن بزرگواران صاحب نسب بودند.


آنگاه حمله كرد و پس از كشتن شماری از سپاه دشمن خود نیز به فیض شهادت نایل آمد. [1] .

ابن شهرآشوب گوید: «او جنگید و در سه حمله 98 تن از دشمن را به هلاكت رساند و سپس به دست عمرو بن صبیح صیداوی [2] و أسد بن مالك به شهادت رسید». [3] .

بلاذری می نویسد: «عمرو بن صبیح صیداوی، عبدالله بن مسلم بن عقیل را هدف تیر قرار داد و سپس مردم او را محاصره كردند و به قتل رساندند و گفته می شود كه رقاد جهنی می گفت: یكی از جوانان خاندان حسین را هدف تیر قرار دادم و دستش را كه بر روی صورتش بود به صورتش دوختم و هنگامی كه خواستم تیر را از صورتش بیرون آورم، آن قدر كشیدم كه پیكانش در آن باقی ماند». [4] .

سماوی گوید: «طبق گفته أبومخنف، مداینی و ابوالفرج، وی پس از علی بن الحسین به شهادت رسید». [5] .

طبری گوید: «سپس عمرو بن صبیح صدائی، عبدالله بن مسلم را هدف تیر قرار داد. او دست را بر روی صورت گذاشت و دیگر نتوانست دستانش را حركت دهد. سپس تیر


دیگری به سویش افكند و قلبش را شكافت. آنگاه مردم، او را از همه سو محاصره كردند. [6] .


[1] ر. ك: الفتوح، ج 5، ص 202- 203 و مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 30.

[2] اين عمرو از كساني است كه گماشته شدند تا بر پيكر امام (ع) اسب بتازند. در قيام مختار در جست و جوي وي برآمدند و هنگامي كه چشمها در خواب رفته بود وي را در پشت بام خانه اش دستگير كردند. وقتي شمشيرش را كه در زير سرش بود از او گرفتند، گفت: خداوند تو را شمشيري زشت گرداند، با آن كه نزديك بودي چه قدر دور گشتي. آنگاه او را نزد مختار آوردند و چون اول صبح فرارسيد با ضرب نيزه از پاي درآوردند. (ر.ك: اللهوف، ص 182؛ ذوب النظار، ص 122).

[3] المناقب، ج 4، ص 105، تسلية المجالس، ج 2، ص 302؛ الدر النظيم، ص 555؛ ترجمة الامام الحسين، تحقيق سيد عبدالعزيز طباطبايي، ص 76. شيخ صدوق در امالي گويد: «و پس از او - يعني پس از نافع بن هلال! - عبدالله بن مسلم بن عقيل بن ابي طالب به ميدان آمد و اين رجز را مي خواند:

«هر چند كه مرگ چيزي تلخ است ولي من سوگند ياد كرده ام كه با آزادگي بميرم،

خوش ندارم كه ترسو و فراري خوانده شوم، ترسو كسي است كه سرپيچي كند و بگريزد.

آنگاه پس از كشتن سه تن از آنان كشته شد». (امالي صدوق، ص 137- 138، مجلس 30، حديث شماره 1).

[4] انساب الاشراف، ج 3، ص 406.

[5] ابصار العين، ص 90.

[6] تاريخ الطبري، ج 3، ص 331؛ الكامل، ج 3، ص 293؛ الارشاد، ج 2، ص 107؛ تسمية من قتل مع الحسين (ع)، ص 151، در اين كتاب آمده است: عمرو بن صبيح صيداوي و به قولي اسد بن مالك حضرمي او را كشت.